سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال

 چهاردهم تیرماه 1361 در حالی که چهار دپیلمات ایرانی به نام‌های محسن موسوی کاردار ایران در لبنان، احمد متوسلیان وابسته نظامی ایران در لبنان، کاظم اخوان عکاس و خبرنگار ایرنا در بیروت و تقی رستگار کارمند سفارت ایران در بیروت، عازم محل ماموریت خود بودند، در محل ایست بازرسی «البرباره» در منطقه شرقی بیروت، توسط نیروهای «القوات اللبنانیه» (نیروهای لبنانی) دستگیر و ربوده می‌شوند.  از آن تاریخ،29سال می‌گذرد و تاکنون اخبار ضد و نقیضی پیرامون سرنوشت آنها منتشر شده است و هنوز معلوم نیست  که حتی آنها زنده هستند یا خیر و به نظر می رسد تنها واکنش مسئولین وزارت امور خارجه  در این رابطه بیانیه های سالیانه ای است که در سالگرد ربایش آنان صادر می شود.وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران دربیست و نهمین  سالگرد ربایش 4 دیپلمات کشورمان دوباره  بیانیه‌ای صادر کرددر این بیانیه آمده است: بیست و نهمین سالگرد ربایش دیپلمات‌های سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت توسط عوامل رژیم صهیونیستی را در شرایطی گرامی می‌داریم که همچنان خانواده این عزیزان امیدوار به آزادی و چشم براه بازگشت فرزندان خود هستند. اگر چه خوشبختانه در سال‌های اخیر به دلیل اهتمام و توجه نسبی صورت گرفته نسبت به این مساله از جهات بین المللی و منطقه‌یی، زمینه‌های مناسبی برای روشن‌تر شدن ابعاد این موضوع حقوقی، انسانی و سیاسی فراهم شده و بارقه امیدی در دل انسان‌های آزاده و خانواده‌های چشم انتظار این عزیزان ایجاد شده است، لیکن متاسفانه پاسخگو نبودن رژیم صهیونیستی سبب شده است روند مطلوب و حرکت مثبت ایجاد شده در مسیر کشف حقایق و ابعاد این حادثه کند شود. 
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ضمن گرامی داشت یاد و خاطره این عزیزان بر این مساله تاکید می‌کند که پیگیری سرنوشت این عزیزان تا بازگشت آنان به دامان خانواده‌های گرامی‌شان را به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی خود در دستور کار مراودات دیپلماتیک خود با جهات بین المللی و منطقه‌یی مد نظر دارد و بار دیگر با عنایت به گزارش دبیرکل سازمان ملل، از ایشان می‌خواهد توجه جدی تری به این مساله انسانی و حقوق بشری که مرتبط با کنوانسیون‌های بین المللی و مورد پذیرش توسط جامعه بین الملل است، اعمال کند و از رژیم صهیونیستی خواسته شود به کنوانسیون‌های بین المللی، خواسته افکار عمومی و جستجو کنندگان حقیقت و عدالت و نیز خانواده و فرزندان این عزیزان توجه کند. همچنین از مسئولان محترم کشور میزبان ( لبنان) در خواست می‌کند نسبت به پاسخگویی به پیشنهادات ارائه شده از سوی جمهوری اسلامی ایران جهت تشکیل کمیته همکاری و مساعی مشترک با هدف هماهنگی و یکسان سازی داده‌های موجود و روشن کردن ابعاد پنهان این حادثه با جدیت تصمیم گیری کرده و توصیه‌های لازم جهت پیشرفت هر چه سریع‌تر در این پرونده را مد نظر قرار دهد تا شاهد اقدامات مشترک و موثری در این مساله باشیم. 
هر چند تفاوتی که ربایش چهار دیپلمات ایرانی در لبنان در سال 1982 با سایر برهه ها دارد این است که در آن زمان، بیروت در اشغال بود و نیروهای فالانژ که عوامل اصلی جنایت هستند در آن دوره هم پیمان با این رژیم بودندو پس از این اتفاق نیز چند تحول باعث شد روند پرونده به شکل نامشخصی ادامه یابد؛ از جمله کودتاهای داخلی و تغییر فرماندهی فالانژها، بحران های فزاینده داخل لبنان و ادامه جنگ داخلی در سال 1990. 
همچنین در لبنان نیز پس از توقف جنگ و روی کار امدن دولت های مختلف، با توجه به عدم شناخت و اطلاع هر یک از نحوه عملکرد دولت های پیشین، عملا این جریانبه مرور زمان سپرده شد و به رغم تایید همه مسوولین لبنانی بر حق مسلم ایران برای درخواست کشف سرنوشت این 4 ایرانی نتیجه ای حاصل نشدواز سوی دیگر، بخش اعطم اطلاعات مبنی بر این بود که چون در آن زمان بیروت در اشغال رژیم صهیونیسیتی بوده است، این ها  عامل ربایش بوده و گروگان ها را به فلسطین منتقل کرده اند که با تحولاتی که در این رژیم رخ داد، تضاد و چندگانگی میان مقامات آن ها باعث اظهارنظرهای ضدونقیض آنان در این خصوص شد و این شد که تا امروز اطلاع دقیقی از سرنوشت آنان در دست نیست . 
از سوی دیگر گفته می شود با اینکه عاملان اصلی این گروگانگیری از نظر تشکیلاتی مشخص هستند ولی از نظر فردی یا اکنون حضور ندارند یا از لبنان فرار کرده اند که روی هم رفته روند دستیابی به سرنوشت را با کندی مواجه کرده است.
اما بازهم همه اینها دلیلی بر مشخص نشدن تکلیف مرگ یا زندگی این 4 دیپلمات ایرانی نیست و باید دید چرا تا کنون پیگیریهای جدی در این زمینه صورت نگرفته است؟تکلیف دل دردمند خانواده های این 4 دیپلمات چیست؟هنوز فراموش نشده است که پدر تقی رستگار مقدم یکی از 4 دیپلمات ربوده شده  ،پس از 23 سال انتظار فرزند از دنیا  رفت  و هرگز خبری قانع کننده از فرزند گم شده اش نشنید.

غلامرضا رستگار مقدم برادر تقی رستگار مقدم درباره پدر این دیپلمات در زمان حیات به مهر گفت : بارها با پدرم نزد مسئولان رفتیم و از آنان خواستیم که به این انتظار طاقت فرسا خاتمه دهند؛ حتی تا جایی که به خاطر دارم پدرم دست همه آنها را محکم می فشرد و می گفت فکر کنید فرزند خودتان است.


وی افزود : تقریبا همه مسئولان می گفتند که "در اسرع وقت" به این مساله رسیدگی خواهیم کرد اما زمانی به خود آمدیم که 23 سال از جریان ربوده شدن تقی و سه نفر دیگر از دیپلماتهای ایرانی توسط عوامل اسرائیل گذشته و گویا هنوز "اسرع وقت" نشده است.رستگار مقدم با انتقاد از مسئولان کشورمان برای پیگیری سرنوشت چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی گفت : امید خانواده مان در آن روزها با توجه به حرکتهای مردمی و جمع آوری طومار برای رهایی تقی و همراهانش بیشتر شده بود و پدرمان نیز تا اخرین لحظات نام تقی را بر لب داشت و به امید بازگشت او نفس می کشید و مادرمان نیز هنوز به امید بازگشت او زنده است.
  حسن اخوان برادر کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی نیز  در نامه ای  از ملت ایران خواسته است  برادرش را فراموش نکند و از  نحوه اقدامات دولتها در این 29 سال انتقاد کرده است.


قسمتهایی از نامه به شرح زیر است:
سه دهه از ربوده‌ شدن‌ کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی، حاج احمد متوسلیان، تقی رستگار مقدم و سیدمحسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت توسط نیروهای وابسته به رژیم اشغالگرقدس در لبنان سپری شده است‌.‌ متاسفانه‌ علیرغم‌ گذشت‌ سه دهه سرنوشت‌ آنان‌ همچنان‌ در هاله‌ ای‌ از ابهام‌ قرار دارد که یک روند خیلی طولانی را طی کرده و نمونه ای تاریخی نداشته است که حتی می توان این موضوع را به عنوان طولانی ترین گروگانگیری تاریخ در رکوردهای گینس ثبت نمود!
دورنمای سیاست‌ دولتهای گذشته که در سه دهه بر مصدر امور بوده‌اند، نشان می‌دهد که پیگیری پرونده در مسیر واحدی درحال حرکت نبوده و مدام در فراز و فرود ناشی از موج‌های انحرافی قرار گرفته است.
رابطه بین شهروندان و حمایت سیاسی دولتها یک اصل پذیرفته شده است.اگر با صراحت فراز و فرود پرونده این عزیزان را مرور کنیم و معیار قضاوت حق و انصاف باشد نتیجه و سرجمع آن گزنده و تلخ خواهد بود. در این میان ممکن است سؤالاتی بی‌شمار به ذهن خطور کند مبنی بر اینکه
چرا از اتباع ایرانی در سه دهه گذشته خوب دفاع نشده ؟ 
چرا قدرت غیررسمی بعضی از مسئولین آنقدر زیاد است که نمی‌توان حتی با آنان برخورد کرد؟ 
چه کسی باید پاسخگوی بحران‌های روحی عاطفی ایجاد شده یا تشدید شونده از جانب مسئولین پرونده باشد؟ 
آیا در قبال برخورد با این افراد، خلأ قانونی وجود دارد یا خیر؟ 
و سؤالاتی دیگر... نکته ای که به ذهن کمتر کسی خطور می‌کند این است که این افراد چگونه و در چه شرایط و فضایی توانسته‌اند سالها به پرونده دست یابند؟ با توجه به حقوق شهروندان چرا این تصدی استمرار یافته است؟ و ممکن است هر کسی با شنیدن یا خواندن عنوان از خود سوال نماید، آیا چنین موضوعی می تواند واقعیت داشته باشد؟
به هر حال طرح موضوع فضای خاصی را به‌ ذهن‌ متبادر می‌سازد. ضمن اینکه با استناد به مدارک و اسناد غیر قابل انکار موقعیت و جایگاه افراد را در پیگیری نشان می‌دهد، بدیهی است فرار از حقیقت یا بی‌اعتنایی نسبت به یک واقعه ملی مشکلی را حل نمی‌کند لذا بایستی به این موضوع ومسائل آنان، موشکافانه و دقیق پرداخته شود.
هر آدم منصفی قبول دارد که خانواد ه ها حق دارند از سرنوشت عزیزانشان پس از سه دهه آگاه شوند. 
بزرگترین مانع برای این کار افراد ذی‌نفوذ در عرصه این پرونده هستند که متاسفانه در گذشته نقش و تاثیرگذاری بیشتری ‌نسبت به مسئولین داشته اند. در مجلس هفتم وزیر امور خارجه و اطلاعات در ارتباط با این موضوع در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی حضور یافتند و این موضوع مورد بررسی قرار گرفت اما نتیجه چه بود؟ 
ضمن اینکه در دولت نهم ودهم مسئولین پرونده در چند مرحله تغییر کرده اند به عنوان مثال آخرین مسئول پرونده آقای سعیدلو بودند که ایشان به سازمان تربیت بدنی رفتند که هم اکنون ارتباط چندانی با نوع مسئولیت ایشان ندارد. 
راه‌حل این است که با صداقت در مورد سرنوشت این عزیزان حرف بزنند و دولت‌ مردان با اتخاذ مواضع مبهم خانواده ها را در برزخ نگه ندارند.
نکته مهم در مورد این پرونده این است که ساز وکارهای لازم برای خروج از بن بست وجود دارد و مشخص و کارآمد است و این معضل نیز قابل حل می باشد اما شرط اول این است که این اراده وجود داشته باشد و بخواهیم.
 پدر احمد متوسلیان هم به گفته  سردار قاسمی سه سالی است که فوت شده  است .غلامحسین  متوسلیان نیز در فراق پسر  جان به جان آفرین  تسلیم کرد.سردار قاسمی اما معتقد است کسی حق ندارد پرونده  متوسلیان  را به عنوان شهید  مختومه اعلام کند.


وی در مراسم بیست و نهمین سالگرد اسارت 4 دیپلمات ایرانی گفت: کسی حق ندارد پرونده احمد متوسلیان را تا اطلاعات کامل واصل نشده با نام شهید ببندد ، خیلی ها دوست دارند پرونده احمد متوسلیان را ببندند حتی بعضی از هم لباسی‌های او، برای اینکه او آدمی‌بود که حرف هر کسی را قبول نمی‌کرد برای همین نباید همچین مدلی پرورش پیدا کند احمد مانند بعضی ها منم نداشت.همسرموسوی  کاردار ربوده شده ایران در لبنان و مشاور رئیس جمهور در امور بانوان نیز در سالگرد بیست و نهمین سال اسارت این 4 تن  با تاکید بر اینکه ? دیپلمات ایرانی ربوده شده در لبنان زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند، گفت: سازمان ملل باید در این رابطه کمیته حقیقت یاب تشکیل دهد. 


مجتهد زاده افزود: خانواده‌های ? دیپلمات در دو بعد لبنانی و بین المللی اقداماتی را پیگیری کردند که با توجه به مسئولیت لبنان به عنوان محل وقوع ربایش با مسئولان لبنانی مذاکراتی را داشته ایم و در بعد بین المللی نیز چون این چهار نفر زنده اند و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند سازمان ملل وظیفه دارد با تشکیل کمیته حقیقت یاب این رژیم را مورد سئوال و بازخواست قرار دهد.
همسر سید محسن موسوی دیپلمات ربوده شده ایرانی در لبنان تاکید کرد: باید با اعمال فشار به رژیم صهیونیستی زمینه آزادی و بازگشت دیپلمات های ایرانی فراهم شود.
وی خاطر نشان کرد: رژیم صهیونیستی در رابطه با ربایش ? دیپلمات ایرانی مسئول است و باید پاسخگو باشد.
وی یادآور شد: نقض آشکار حقوق بین الملل تا چه زمانی باید توسط رژیم صهیونیستی ادامه یابد و چرا جامعه بین الملل برای یک بار سران جنایتکار این رژیم را محاکمه نمی کند چرا که این رژیم تهدید امنیتی و روانی برای جهان بشریت است.
اما هنوز و با تمام این تفسیرات از سرنوشت این 4 دیپلمات ایرانی  اطلاعاتی در دسترس نیست 
و همچنان خانواده هایی چشم به راه عزیزان خود مانده اند و کسی پاسخگوی آنها نیست.
حال سوال این است  که اگر این اتفاق برای سایر کشورها می افتاد  آیا 29 سال برای آزادی اسرای خود تحمل می کردند یا آسمان را به زمین می دوختند؟
در همین ماجرای اخیر ورود سه جاسوس آمریکایی به کشور  آیا در ظرف کمتر از 2 سال پیگیریهای مداوم آمریکا تاثیر نداشت و یکی از سه زندانی آزاد نشد؟چگونه است که مسایل حاشیه ای در کشور آنقدر بزرگنمایی می شود و حایز اهمیت می شود اما زندگی 4 دیپلمات ایرانی که برای خدمت به کشورشان راهی ماموریت بودند ،در درجه پایین تری از اهمیت قرار می گیرد و تنها هر سال با یک یاد بود و بیانه همه چیز به فراموشی سپرده می شود؟
تا کی حاشیه های پر رنگ تر ازمتن؟ آیا وقت آن نرسیده که مسئولین در این رابطه اقدام جدی انجام دهد تا حداقل از سرنوشت این 4 تن و این که آیا زنده هستند یا خیر اطلاعات دقیق بدست آورد؟